سرویس یادداشت جلال شرق ، انگار همین دیروز بود که نخستین مصاحبه رئیس وقت شورای شهر آستانهاشرفیه در سال ۱۳۸۳ یعنی عباس عالم را در روزنامه خواندم که نوید ایجاد طرحی بنام “پل تا پل” را داده بود. طرحی که قطعاً نشان از ذهن آیندهنگر و پویای طراح یا طراحانی میداد که گویی گرههای توسعه شهری را به خوبی کشف کرده و آمده بودند که بقول حافظ شیرازی: طرحی نو دراندازند.
بهر حال زمان چه زود میگذرد و از آن سال تاکنون قریب به ۱۸ سال گذشت و از آن طرح بزرگ، گاهی اسمی بر زبانها جاری میشود و شاید در اذهان بسیاری از ما، حتی اسمی از آن طرح هم نمانده باشد و با اجازه از جناب لسانالغیب: سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در «کوچان» – بیا «عالم» که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم *
امروز که بعد از مدتها گذرم به آنجا خورد، در ذهنم فلاشبکی زدم و آن طرح را در ذهنم مرور کردم. طرح بزرگی که برخلاف اسم مختصری که بر روی آن گذاشتند و شاید نخستین ظلم بر آن هم همین بود، نقطه شروع یک رینگ کمنظیر بزرگ شهری است که مسافران را از مسیری جدید به جاده آستانهاشرفیه – بندر کیاشهر و ازآنجا به پارک ساحلی و رودخانه زیبای سفیدرود و به واسطه مسیر در امتداد ساحل این رودخانه به اسم “پل تا پل” به جاده کمربندی آستانهاشرفیه – رشت متصل میکند که علاوه بر اولین مزیت آن یعنی تسهیل ترافیک شهری، موجب توسعه و آبادانی شهری میشود که شاید ذهنهایی با دستهایی نامرئی خواسته یا ناخواسته، بر مبنای “بنبست” بناکرده بودند!
خدا میداند و دلسوزانی که ۱۸ سال پیشآمده بودند که بگویند : “اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد – من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم” الآن چه میکشند وقتی پس از عبور از بلوار ۱۶ متری جسیدان یکطرف ساختهشده! بهظاهر خمپاره خورده! مشمئزکننده با انباشت زباله!به دو ستون یا بهتر بگویم سد بتنی به اسم “پل بهمنیار” میرسند که سالهاست پشت “پل به حسرت گذاشته کابلی” خود را پنهان کرده که با زبان بیزبانی میگوید “پل تا پل! کدام پل؟”
بگذریم، بهر حال این پلها و این طرح “پل تا پل” دریکی از روزهای کدام سال؟ خدا میداند، ساخته و تکمیل خواهد شد. چه ما باشیم و چه نباشیم. بماند که چه فرصتها از دست رفت و با این رکود تورمی، چه هزینههایی تحمیل گشت و … اما باور دارم اگر در این ۱۸ سال که از عمر این طرح میگذرد پلی بودیم برای هم و برای توسعه و آبادانی شهر و دستهای همدیگر را میگرفتیم، وضعیت اینگونه نمیشد که هست. پل باشیم.
*غزل ۳۷۴ حافظ (سخن دانیّ و خوشخوانی نمیورزند در شیراز / بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم )
علی حسین پور
تا کنون دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است