×

🔸قرارمان این نبود!

  • کد نوشته: 87527
  • ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
  • ۰
  • قرار نبود ما تنها نظاره‌گر باشیم! تولیت این حرم شریف، با حزب‌اللهی‌هاست نه با شهردار و شهرداری و بنیاد شهید و سایر نهادهایی که دلشان به گزارش‌های دوره‌ای و عکس‌های یادگاری و ژست‌های تبلیغاتی خوش است!
    🔸قرارمان این نبود!
  • سرویس یادداشت جلال شرق،
    از دکتر اسماعیل محمد پور یادداشتی به دفتر تحریریه جلال شرق ارسال شد که نویسنده در این  یادداشت
    آنچه را در مکان شهدای گمنام پارک ساحلی مشاهده کرده باقلم خویش بیان کرده تا برای ما و مسئولین تلنگری باشد که به خود آییم و جایگاه شیر مردان عرصه دفاع مقدس و پاسداران ارزش های الهی را حراست کنیم.

    🔸قرارمان این نبود!
    🔖یادداشتی از اسماعیل محمدپور

    قصۀ غربت شهیدان، قصۀ عجیبی است. در روزگاری که بسیاری از آدم‌ها به بهانه‌های مختلف سعی می‌کنند نامی از شهیدان به میان بیاورند و گاه حتی خود را و کاستی‌ها و عیوب خود را پشت نام آن‌ها پنهان کنند، هنوز بوی غربت شهیدان در کوچه و خیابان این شهر و شهرهای دیگر به مشام می‌رسد. دروغ است اگر عده‌ای می‌گویند که ما توانسته‌ایم مروج فرهنگ شهادت باشیم و توانسته‌ایم پرچم شهیدان را بالا ببریم! دروغ است اگر عده‌ای با تمسک به آمارهای کذایی سعی دارند ذهن جامعه و تصمیم‌گیران و خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران را منحرف کنند و بگویند همه‌چیزمان درست است؛ خیالتان تخت! ما حافظ خون شهیدان و مبلغ حقانیت و مظلومیت آنانیم؛ دروغ است!
    حقیقت این است که بادهای موسمی سیاست و دست‌وپنجه نرم کردن با روزمرگی‌ها، همه، حتی حزب‌اللهی‌های ما را نیز آلوده کرده است و اینک خیلی‌ها تکلیفشان را در حد فاتحه‌ای برای شهید خواندن و درنهایت یادواره‌ای برای شهیدان برگزار کردن، تقلیل داده‌اند.
    حرف، زیاد است؛ می‌روم سر اصل مطلب:
    به یاد دارم وقتی قرار شد دو شهید گمنام در پارک ساحلی آستانه‌اشرفیه، مهمان مردم این شهر شوند بعضی از مسئولین وقت، مخالفت کردند و آن نقطه را برای آرامگاه شهیدان مناسب ندانستند. ما که زخم‌خوردۀ بازی‌های سیاسی بودیم، رگ گردن درشت کردیم و چهره برافروختیم و گفتیم این‌ها مسئولین بی‌بصیرتی هستند که چشم دیدن حقایق را ندارند و اصلاً با خودِ شهیدان مشکل دارند. به هر شکلی بود زعمای شهر، حرفشان را به کرسی نشاندند و این گران‌مایگان در آن محل قرار گرفتند و دست‌مریزاد که خیلی زود و خوب، سازه‌های مضجع شریفشان بالا رفت و شکلی آبرومندانه به خود گرفت. حالا خیال همه ما جمع شده بود. گفتیم حرفمان را به کرسی نشاندیم؛ اما قصه غربت شهیدان دقیقاً از همین‌جا شروع شد! از چندوچون می‌گذرم؛ همین‌قدر بگویم که حالا این حرم شریف در سایۀ بی‌تفاوتی مدعیان شهر، به حیاط‌خلوت معتادان، هنجارشکنان حجاب، برخی جوانان غافل و البته غیرمغرض و محل تردد و استراحت سگ‌های ولگرد تبدیل شده است. محل روشن کردن آتش در کنج‌ ستون‌ها و دیوارهای حرم و وجود صدها فیلتر سیگار در جای‌جای این مرقد شریف و ردپای آدم‌ها بر روی سنگ‌قبر شهیدان، گواه حرف من است و البته این چیزی نیست که از چشم دیگران پنهان باشد. هرکس خواست می‌تواند در ساعت‌های مختلف روز و شب برود و راستی‌آزمایی کند.
    قرارمان این نبود!
    قرار نبود ما تنها نظاره‌گر باشیم! تولیت این حرم شریف، با حزب‌اللهی‌هاست نه با شهردار و شهرداری و بنیاد شهید و سایر نهادهایی که دلشان به گزارش‌های دوره‌ای و عکس‌های یادگاری و ژست‌های تبلیغاتی خوش است!
    من بعضی وقت‌ها در خیابان/ دنبال یک سرسوزن غیرت می‌گردم/ بیا بی‌خیال باشیم/ در روزگار چرخش‌های صد و هشتاد درجه/ در روزگار جوک و غیبت/ روزگار دمپایی‌های لاانگشتی/ آدم‌های لاابالی/ مسترهای آمریکایی/ آرامش رؤیائی/ در بعدازظهرها کنار دریا فراموش‌نشدنی ست/ بیا به فکر تمدن باشیم/ وقتی تابوت شهید نمی‌آید!

    🔹دکتر اسماعیل محمدپور

    دفتر تحریریه:در اینجا ویدئو شعرخوانی «اسماعیل محمدپور» شاعر و اهل قلم آستانه ای، شرکت‌کنندهٔ برنامه سرزمین شعر در شب پنجم‌ رقابت با حضور شعرای معاصر و آواز استاد علیرضا افتخاری که به تازگی از  شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد آورده شده است

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *